سلام
خيلي جاخوردم اين وبلاگتو ديدم چون اين اصلا وبلاگي نيست كه آدم باور كنه تو داري توش مينويسي
اصلا معلوم هست چي داري ميگي؟ توي يه دور تسلسل افتادي.. خودت ميگي خودت به خودت جواب ميدي. بهت بگم: مجبور نيستي حتما حرف بزني! مگه اينكه دنبال جوابي باشي.. و من ميدونم كه همه اين جوابا از قبل پيش خودت بوده. همين ضد و نقيض ها كه ميگي همش نشون ميده كه تو جواب رو ميدوني.. فقط دنبال ايني كه از زبوني بشنوي كه بتوني باورش كني. اين زبون اينجا پيدا نميشه ولي. و اگه پيدا بشه فكر ميكني دل من و تو دلي هست كه اون زبون رو تشخيص بده؟؟؟؟
يه كاري كن كه دلت نذاره حرف هيچ زبوني جز اون كه بايد روش اثر بذاره. اونوقت همه جوابا آروم آروم.. سلانه سلانه.. خودشون ميان ... اونوقت ميبيني كه اين زبون خودته كه داره ميگه...